در سال 1355 یعنی
حدود دو سال بعد از تاسیس سازمان انرژی اتمی ایران، این سازمان با بخش تکنولوژی و
تحقیقات هسته ای آلمان قرارداد همکاری بلند مدتی را امضا نمود. بر اساس این
قرارداد، شرکت کرافت ورک یونیون، یکی از شرکت های زیرمجموعه زیمنس آلمان، متعهد شد
ساخت دو نیروگاه هسته ای در ایران را بر عهده بگیرد.
با روی کار آمدن دولت جدید در
سال 57 ، طرف آلمانی با وجود اینکه 70 درصد از فاز اول و 60 درصد از فاز دوم
نیروگاه به اتمام رسیده بود، کار بر روی پروژه را متوقف کرد. دولت ایران در پی این
اقدام، از آنها در دادگاه بین المللی شکایت کرد که در تاریخ 13 مارچ 1982 در
دادگاهی که برگزار شد، طرف آلمانی موظف شد تا تمام دستگاه های تا آن زمان ساخته
شده برای نیروگاه ها، به مالکیت ایران در آید. همچنین نیمی از سوخت هسته ای
نیروگاه ها نیز به ایران تعلق پیدا کرد. ضمنا مقرر شد تا شرکت آلمانی قطعات ساخته
شده را در نیروگاه بوشهر تحویل دهد. در نوامبر سال 1992 قرارداد جدیدی با شرکت های هسته ای روسیه به امضا رسید که بر اساس آن قرار شد تا سال 2000 مراحل ساخت نیروگاه ها، به پایان برسد.
نیروگاه هسته ای بوشهر در زمان جنگ ایران و عراق، صدمه های زیادی را متحمل شده بود و تاسیسات مرکزی و پایه ای آن توسط بمباران های هوایی رژیم صدام، ویران شد.
متخصصان نیروگاهی روسی اولین بار در سال 1994 به ایران سفر کردند تا میزان آسیب دیدگی نیروگاه ها را بسنجند. طی بازدید آنها تصمیم برای بازسازی مجدد نیروگاه بر روی ساختمان اولیه موجود در آن زمان گرفته شد. زوایای دیگر درستی این تصمیم با گذشت زمان آشکار شد. تفاوت در نوع اجرای ساختمان بین آلمان ها و روسها، زلزله خیز بودن منطقه نیروگاه، مشکلات سیستم خنک کننده دستگاه ها، آلودگی های مواد رادیو اکتیو پخش شده در منطقه تنها بخشی از مواردی است که سوال های زیادی را در ذهن به وجود می آورد. بر اساس تحقیقات گروهی از دانشجویان محیط زیست در بوشهر، میزان مرگ و میر ماهیان در خلیج فارس رو به افزایش است و حتی در بسیاری از موارد این مشکلات با گذشت سالیان دراز، بر روی بافت های عصبی انسان تاثیر بیشتر و خطرناک تری خواهد گذاشت. علائم نازایی، تنگی نفس، سرطان های ریه و بافت های تنفسی هم از مواردی است که در سالهای گذشته به وفور برای ساکنان منطقه اتفاق افتاده است و متاسفانه خبررسانی در این زمینه صورت نگرفته است.
تنها نگاهی کوچک به فاجعه ای که در تاریخ 26 آپریل 1986 در نیروگاه اتمی چرنوبیل از مراکز اتمی اکراین افتاد، این پرسش را برای ما پر رنگ می کند که با توجه به ضعف سیستم امنیتی و فرسودگی نیروگاه بوشهر، اگر اتفاق چرنوبیل در ایران رخ دهد، آمادگی مقابله ما با آن چقدر است؟ آیا بوشهر، چرنوبیل دیگری است؟
اتفاقی که هر لحظه امکان رخ دادن اش وجود دارد. فاجعه ای که در مارچ سال 2011 در زلزله فوکوشیما در ژاپن رخ داد. حاصل آن از بین رفتن تعدادی از ایستگاه ها و نیروگاه های هسته ای ژاپن، پخش شدن آلودگی های مواد رادیو اکتیو در منطقه، کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از انسانها و هزاران هزار خسارت دیگر بود وهست که حتی بعضی از آنها با گذشت زمان بیشتر نمود پیدا خواهند کرد.
آیا ایران با نیروگاه بوشهر خود، ریسکِ بازی با آتش را همچون فاجعه چرنوبیل قبول کرده است؟
این خطر نه تنها ساکنان بومی منطقه بوشهر را در خطر قرار می دهد بلکه حتی، کشورهای همسایه ایران در خلیج فارس نیز تضمینی برای امنیت و سلامت شهروندان خود ندارند. چرا که در صورت بروز هرگونه اتفاقی برای نیروگاه بوشهر، تشعشعات و امواج رادیو اکتیو زودتر از آن که حتی به تهران پایتخت ایران برسد، به کشورهایی مثل کویت، امارات متحده ی عربی، بهرین، قطر، عربستان سعودی و عمان خواهد رسید.
امید که این اتفاق هیچ گاه در سرزمین ایران رخ ندهد ولی به قول بزرگان علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد. آیا ما برای علاج این واقعه، چاره ای اندیشیده ایم؟
نویسنده: محسن غفاری
No comments:
Post a Comment