نویسنده: اقدس محمدی |
پرداختن درباره موضوع انرژى هسته اى با وجود اينكه يك مساله ملى است اما طى دهه هاى گذشته از پيش از انقلاب تاكنون هميشه در انحصار دولت ها بوده است و اين شائبه را ايجاد كرده كه انرژى هسته اى صرفاً يك مساله سياسى است.
در حالى كه تبعات تصميم گيرى درباره اين مساله به طور مستقيم بر زندگى روزمره تمام مردم تاثير دارد و در سال هاى اخير تحريم هاى بين المللى گسترده عليه ايران و سايه تهديد جنگ اين موضوع را ملموس تر از هميشه كرده است. در عين حال تأثيرات انرژى هسته اى محدود به مسائل سياسى نمى شود و مسائل اقتصادى، محيط زيستى، سلامت، عمومى را نيز در بر مى گيرد.
واقعيت اين است كه آگاهى عمومى درباره فوايد و مضرات انرژى هسته اى محدود است و ساده ترين پرسش ها در اين زمينه هم چنان بى پاسخ مانده است. سوال هايى همچون:
_ چرا انرژى هسته اى مهم است؟ و چرا بايد تبديل به يك مساله عمومى و گفتمان غالب در رسانه ها شود؟
_ چرا خطر جنگ و تحريم به انرژى هسته اى گره خورده است؟
_ انرژى هسته اى چقدر براى ايران توجيه اقتصادى دارد؟
_ آيا حق داشتن انرژى هسته اى با حقوقى همچون حق داشتن محيط زيست سالم، حق زندگى در فضايى دور از تهديد هاى نظامى، حق داشتن تأمين اقتصادى، حق سلامت انسان و.... تداخل ندارد؟
_ آيا انرژى هاى جايگزين هم چون انرژى خورشيدى، بادى و .... در كشور چهار فصل ايران نمى تواند جايگزين انرژى هسته اى شود؟
_ آيا داشتن انرژى هسته اى فوايد قابل توجيهى نيز داشته و جزيى از توسعه پايدار است؟
_ آيا توان ايمن سازى صنايع هسته اى ايران در حدى است كه بتواند از پس نيروگاه هاى هسته اى بر آيد؟
_ آيا فجايعى مثل چرنوبيل يا فوكوشيما نيروگاه هاى هسته اى كشور زلزله خيزى مثل ايران را كه از شمال تا جنوب آن بر خطوط گسل گسترده شده، تهديد نمي كند؟ و چرا تاكنون دولت ايران به كنوانسيون ايمنى هسته اى ملحق نشده است؟.....
تلاش مخالفان انرژى هسته اى نشان دادن وجوه پر هزينه نگه دارى از نيروگاه هاى هسته اى براى سلامتى جامعه انسانى و محيط زيست است. اين تلاش ها، نتايج موثرى نيز داشته است. مثلا كشورهاى آلمان و ژاپن خود را متعهد كرده اند كه به سمت صنايع پاك حركت كرده و دور شدن از صنايع هسته اى را در دستور كار خود قرار بدهند. حتى در كشورى مثل آمريكا روند تأسيس نيروگاه هاى جديد متوقف شده است. اما هر جا كه صنايع مرتبط با انرژى هسته اى با تك گويى دولت ها همراه بوده است، همواره اين انرژى با بهترين توجيهات سياسى و اقتصادى براى أفكار عمومى به عنوان يك ضرورت ملى معرفى شده است. در كشور هايى مثل ايران، كره شمالى و اسرائيل انرژى هسته اى مساله اى سياسى و امنيتى است كه پرداختن به آن براى جامعه مدنى يا رسانه ها ممنوع است.
اگر اين ضرورت ملى به نفع همگان است، بحث درباره فوايد و مضرات آن نيز بايد تبديل به گفتمان غالب رسانه اى شود تا متخصصان، كارشناسان، پزشكان و محققان بتوانند وجوه مختلف انرژى هسته اى را بررسى كرده و اطلاع رسانى كنند.
اگر سخن از استفاده صلح آميز از انرژى هسته اى است، پس چرا مساله هسته اى در ايران به يك بحث امنيتى تبديل شده است؟ و اساسا آيا دانشمندان محيط زيست باور به صلح آميز بودن اين انرژى دارند؟
چرا براى مساله اى كه به منافع ملى و حتى سرنوشت سياسى كشور ما گره خورده است، كسى از خود شهروندان اين كشور هرگز نپرسيده است كه آيا انرژى هسته اى را ضرورت ملى خود مى دانند؟ پاسخ اين سوال روشن است. چگونه مى شود درباره موضوعى تخصصى كه كمترين اطلاعات درباره آن به أفكار عمومى داده شده، نظر خواهى كرد؟ حق مسلم ما " دانستن درباره انرژى هسته اى" پيش از هر شعارى است. در اين باره پرسش ها بسيار زياد است و پاسخ ها نيازمند به آگاهى و دانش علمى درباره اين صنعت و آثار مرتبط با آن.
زمان مناسب براى پرداختن به موضوع انرژى هسته اى و طرح يك گفت گوى ملى درباره آن همين امروز است، فردا خيلى دير است.
No comments:
Post a Comment